×
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
ما چو داریم بسرو قد دلدار طمع
بلبل از حضرت ما کرد بگلزار طمع
دل هر ذره که داریم بصد دلبازی
دارد از طلعت خورشید تو انوار طمع
من دیوانه بیدل که ندارم زر و سیم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۲۶
آبرو رامی برد از چهره اظهار طمع
ابر آب روی مردان است گفتار طمع
خواری روی زمین خاری است از دیوار او
زرد رویی یک گل است از طرف دستار طمع
در زمینش گر گل بی خار کارد باغبان
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶۲
بی نم خجلت نمیباشد سر و کار طمع
جنس استغنا عرق دارد به بازار طمع
غیر نومیدی علاج اینقدر امراض چیست
عالمی پر میزند در نبض بیمار طمع
عم در حسرت شد و یک طوق قمری خم نبست
[...]