گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۸

 

دوری ز خلق، باغ و بهارست پیش ما

دامان دشت، دامن یارست پیش ما

هر سینه ای که نیست دل زنده ای در او

بی قدرتر ز لوح مزارست پیش ما

رنگ خزانیی که دلی آورد به درد

[...]

صائب تبریزی