×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴۸
عالم آشوب تر از طره طرار خودی
فتنه انگیزتر از غمزه خونخوار خودی
پای افشرده و زانو زده ای در کاری
دامنت چون بگرفته ست و تو در کار خودی
آیت حسنی و پیچیده به طومار دو زلف
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۸
هر کجاگیری گلی در آب معمار خودی
کار هر کس را دهی انجام در کار خودی
سرسری مگذر ز تعمیر دل بیچارگان
کار محکم کن که در تعمیر دیوار خودی
هر چه از دلها کنی تعمیر پشتیبان توست
[...]
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۴ - حکایت طایری که از تشنگی بیتاب بود
نغمه ئی پیدا کن از تار خودی
آشکارا ساز اسرار خودی