گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۰

 

ای صبح رخ از سوز شب تار بترس

وی خفته ز آه من بیدار بترس

ترسم که شبی در تو رسد سوز دلم

از سوز دل سوخته زنهار بترس

مجد همگر
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۵

 

دلبرا ترک جفا کن ز من زار بترس

زینهار از تف آه من غمخوار بترس

دلم از خار جفایت بخراشید مکن

مرهمی نه به دل از سینه افگار بترس

دیده برهم نتوانم زدن از خون جگر

[...]

جهان ملک خاتون