گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳

 

ای یار، مکن، بر من بی‌یار ببخشای

جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای

در کار من غمزده ای دوست نظر کن

بر جان من دلشده ای یار، ببخشای

زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم

[...]

عراقی