گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۷

 

این منم یارب ز درد عاشقی زار این چنین

کس مبادا در جهان هرگز گرفتار این چنین

ای که می بینم تو را اکنون عنان دل به کف

حال من بین دل مده از دست زنهار این چنین

نی ز بختم روی یاری نی ز یار امید لطف

[...]

جامی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۶ - فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین

 

فصل بهار این چنین بانگ هزار این چنین

چهره گشا ، غزل سرا، باده بیار این چنین

اشک چکیده ام ببین هم به نگاه خود نگر

ریز به نیستان من برق و شرار این چنین

باد بهار را بگو پی به خیال من برد

[...]

اقبال لاهوری