گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹۱

 

ز دلها لشکری دارد سخن با تاجداران گو

قرار لشکر خود ده به ترک بی قراران گو

ترا دو چشم جادوکش، من از دوری به مردن خوش

خود ار خنجر نمی رانی، بدان خنجر گذاران گو

مگو با من که در کویم بلا و فتنه می بارد

[...]

امیرخسرو دهلوی