گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۹

 

شمعی که ازوست عیش می خوران خوش

وز سوز وی است وقت بیداران خوش

گریان گریان تا به سحرگه می گفت

بگذشت مرا روز شب یاران خوش

مجد همگر
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۲

 

چمن امروز شده از اثر باران خوش

مژده ساقی که بود وقت بمیخواران خوش

گفت رندی که بود دل حرم خاص خدا

کعبه نزدیک شده وقت طلبکاران خوش

زی زلفین تو چشمان ببرند آسان دل

[...]

آشفتهٔ شیرازی