گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش از این

زاری ببین خواری مکن با بردباران بیش از این

کردم نگاهی آرزو و آن هم نکردی از جفا

دارند چشم ای بی‌وفا یاران ز یاران بیش از این

دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب

[...]

محتشم کاشانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

یارا کجا یاران کنند آزار یاران بیش از این

دشمن نه‌ای خصمی مکن با دوستداران بیش از این

سنگین ز دردت بار من آسوده تو از کار من

باشند یاران یار من در فکر یاران بیش از این

خاکم سموم قهر تو بر باد داد ای تندخو

[...]

مشتاق اصفهانی