گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند

دوستان بی موجبی با دوستداران این کنند

در ره رخشت فتادم خاک من دادی به باد

شهسواران در روش با خاکساران این کنند

مرهم از تیر تو جستم زخم بیدادم زدی

[...]

محتشم کاشانی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

ساختی خوارم، به عاشق گل‌عذاران این کنند؟

از نظر افکندی‌ام، یاران به یاران این کنند؟

کشت و افکند و به فتراکم نبست آن شهسوار

دیده‌ای هرگز به صیدی شهسواران این کنند؟

سوخت جانم از خمار و ساقی‌ام جامی نداد

[...]

طبیب اصفهانی