گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳۷

 

چه سازد گرد کلفت با دل شادی که من دارم

ندارد پای در گل سروآزادی که من دارم

گریبان چاک سازد پرده گوش فلکها را

از آن بیداد گر در سینه فریادی که من دارم

ز حیرت چشم آهو را به آهو دام می سازد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۲

 

خرابی برنتابد محنت آبادی که من دارم

گران سنگ است صبر کوه بنیادی که من دارم

خروش من صفیر بلبل تصویر را ماند

نواپرداز خاموشی ست، فریادی که من دارم

مبادا هیچ صیدی بسته دام فراموشی

[...]

حزین لاهیجی