گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۵

 

دل به دست زلف او دادیم باز

با پریشانی در افتادیم باز

بر امید آنکه بر ما بگذرد

رو به خاک راه بنهادیم باز

در خرابات مغان مستانه ایم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی