گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

خوبی و بتا از تو جفا دور نباشد

ور جور کنی هست روا دور نباشد

عیبت نتوان کرد که هستی ز وفا دور

خوبی که نباشد ز وفا دور، نباشد

چشمت به جفا خون دلم می خورد اما

[...]

نسیمی