گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

هی سر زلف خون آن شوخ پری زاده زند

خوی بدبین که شبیخون بهر افتاده زند

گشت لوح دلم از خال و خطش عکس پذیر

هرچه نقش است بما آن پسر ساده زند

بگذر ای شیخ زخاک در خمار بخیر

[...]

جیحون یزدی