گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۶

 

به خواب آن چشم دل از عاشق ناشاد می گیرد

به چشم بسته صید خویش این صیاد می گیرد

کنم با کوه چون نسبت ترا در پله تمکین؟

که تمکین تو ره بر ناله و فریاد می گیرد

نگیرد در تو افسون من بی دست و پا، ورنه

[...]

صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

دلم بهانه رویت زیاد می‌گیرد

به شوق وصل تو فال زیاد می‌گیرد

رخت هر آن چه ز عاشق‌کشی نمی‌داند

ز چشم شوخ سیاه تو یاد می‌گیرد

ز روی تجربه مغروری از جهان غلطست

[...]

صامت بروجردی