گنجور

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

نمی‌کرد از غم جان دادن آزادم چه می‌کردم

به جان بودم ز غم گر جان نمی‌دادم چه می‌کردم

غم دل سخت و بار هجر سنگین، گر نمی‌بودی

تنی از آهن و جانی ز فولادم چه می‌کردم

پس از عمری مرا یک بار کردی یاد و خوشنودم

[...]

رفیق اصفهانی