گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹

 

عمریست کز سر ما میل مراد رفته

شادی و کامرانی ما را زیاد رفته

از برق نا امیدی آتش بجان فتاده

وز آه نا مرادی هستی بباد رفته

در غنچه ی دل ما رنگ بهی نمانده

[...]

بابافغانی
 

رهی معیری » منظومه‌ها » خلقت زن

 

تذروی آشیان بر باد رفته

به دام افتاده‌ای از یاد رفته

رهی معیری