×
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵
عشق و غم تو اگر چه بیدادانند
جان و دل من زهر دو آبادانند
نبود عجب ار ز یکدیگر شادانند
چون جان من و عشق تو همزادانند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۷ - التمثّل فی ریا الحّب
همه نان کور و حجره زادانند
ریش خود میریند و شادانند
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
سر تاووس کم ز پا دانند
بوم را بهتر از هما دانند
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
شرع و قرآن هم، اوصیا دانند
همه را دیگران کجا دانند؟