گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵

 

لب مبند از ناله، می دانم جفا داری سلیم

گریه ای سر کن که یار بی وفاداری سلیم

با جفای او به غیر از این که سازی چاره نیست

گر ز کوی او روی، دیگر کجا داری سلیم

از حقیقت نیست ناخشنود رفتن زین چمن

[...]

سلیم تهرانی