گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۸

 

مصرع پیچیده زنجیر سودا خوانده ایم

وصف حال خود از آن سطر چلیپا خوانده ایم

دخل عالم نیست خرج یک پریشان را کفاف

دفتر ریگ روان و موج دریا خوانده ایم

آنکه هر دل را به رنگی می برد یک جلوه است

[...]

اسیر شهرستانی