گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰

 

ای خوشا عزلت، که گردیم از در دلها خلاص

ما ز روی مردم و، مردم ز روی ما خلاص

هست تا دل با غم عالم سرو کارش، بجاست

کشتی از رفتن نگردد هرگز از دریا خلاص

روی آسایش نمی بیند دل پر آرزو

[...]

واعظ قزوینی