×
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸
نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی بازم
چه کردی شمع من، در آتشی انداختی بازم
چه جولان بود یارب این که از پیشم چو بگذشتی
به کینم گرم کردی رخش و بر سر تاختی بازم
دو روزی برده بودی از بلا و آفتم بیرون
[...]
۷ بیت