گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶

 

بیند اگر ز گرد ره او رواج صبح

خورشید تکیه گه نکند تخت عاج صبح

دارد دماغی از می دوشینه روز من

رنگین طراز گوشه سرکرده تاج صبح

دارم دلی زمحشر گل تر دماغ تر

[...]

اسیر شهرستانی