گنجور

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷

 

خون دل هست اگر عزم شرابی داری

جگری دارم اگر میل کبابی داری

خانهٔ دیدهٔ غم دیده تماشاگاهی‌ست

هیچ در سر هوس گوشهٔ آبی داری؟

دوش در کوی تو رفتم، سگ کویت گفتا

[...]

ناصر بخارایی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۸

 

گفتم که منم گفت حجابی داری

گفتم نه منم گفت خرابی داری

گفتم که وصال تو کجا یابم من

گفتا که برو خیال خوابی داری

شاه نعمت‌الله ولی