گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

از گریه مرا خانه چشم آب گرفته است

وز نه ما چشم ترا خواب گرفته است

دارد گرمی زلف تو پیوسته بر ابرو

گونی دلت از صحبت احباب گرفته است

از بار گهر گرچه بناگوش تو آزرد

[...]

کمال خجندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۸

 

در پرده شب هر که می ناب گرفته است

از دست خضر در ظلمات آب گرفته است

شمع سر بالین بودش دولت بیدار

آن را که خیال تو رگ خواب گرفته است

از روشنی عاریتی دل نگشاید

[...]

صائب تبریزی