گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۸۳

 

سحرگهان که گریبان آفتاب کشند

حریفکان صبوحی شراب ناب کشند

برون در بنشانند عقل و ایمانرا

چو در سراچۀ خلوت بلب شراب کشند

کنند زحمت هستی ز راه مستی دور

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند

جهانیان قلم رد بر آفتاب کشند

برای نیم نگه سرخوشان خواب غرور

هزار منت از آن چشم نیم خواب کشند

اگر شوی نفسی با بهشتیان همدم

[...]

محتشم کاشانی