گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷

 

دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت

تنم به درد جدایی خراب کرد و برفت

مرا به وصل خود آهسته وعده‌ای می‌داد

ولی چه سود؟ که ناگه شتاب کرد و برفت

بتی که دامن وصلش به چنگم آمده بود

[...]

اوحدی