×
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰
عاشقی چیست مبتلا بودن
با غم و محنت آشنا بودن
سپر خنجر بلا گشتن
هدف ناوک قضا بودن
بند معشوق چون به بستت پای
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۲
چیست با عشق آشنا بودن
بجز از کام دل جدا بودن
خون شدن خون خود فروخوردن
با سگان بر در وفا بودن
او فدایی است هیچ فرقی نیست
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴
تا کی از جان خود جدا بودن
به ازین بودن است نابودن
یارو دادن به بیوفایی خط
من و سربر خط وفا بودن
کرده ام در صف سگانش جای
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰۶
جدا شو از دو عالم تا توانی با خدا بودن
که دارد دردسر بسیار، با خلق آشنا بودن
بکش در زندگی مردانه جام نیستی بر سر
که باشد در بلا بودن، به از بیم بلا بودن
دم تیغ قضا از چین ابرو برنمی گردد
[...]
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۵
آزرده چو خاطرت ز با ما بودن
اولی باشد ز بودنم، نابودن
رفتم به ته آب چو گوهر، تا کی
چون موج، خراش روی دریا بودن؟