گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

اول گردون ز رنج در تابم کرد

در اشک دو دیده زیر غرقابم کرد

پس بخشش نوساخته اسبابم کرد

واندر زندان به ناز در خوابم کرد

مسعود سعد سلمان
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

صهبای خم تو خرابم کرد

سودای غم تو کبابم کرد

زد آتش عشق چنان شرری

در من، که سرا پا آبم کرد

دریای غمت متلاطم شد

[...]

غروی اصفهانی