گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید

پوشیده شد چنانکه نقابش کسی ندید

منظور هیچ مست نشد نرگس و گلش

هرگز میان بزم شرابش کسی ندید

آب حیات بود و لبی تر نشد ازو

[...]

بابافغانی