گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۶

 

دل که سودای تو می پخت کبابش کردی

بود غمخانه دیرینه خرابش کردی

دیده کز گریه بسیار تهی گشت ز اشک

از لب و عارض تره باز پر آبش کردی

بر سرشکم ز تو افتاد مگر عکس سهیل

[...]

کمال خجندی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰۶

 

چه ثمر می‌دهد آن دل که نه آبش کردی؟

به کجا می‌رسد آن پا که به خوابش کردی؟

نگهی را که کمندِ گهرِ عبرت بود

تو ز کوته‌نظری خرجِ کتابش کردی

خارِ پیراهنِ آرام بود عارف را

[...]

صائب تبریزی