گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

امشب از اول شب مست و خرابست دلم

این چه حالست نه بیدار و نه خوابست دلم

آتشی سر زد از آن گونه و افتاد بر آب

در دل ساغر و در سینه کبابست دلم

چون سمندر بود و ماهی هر آتش و آب

[...]

صفای اصفهانی