گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۸

 

لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن

ظلم می داری روا ظالم چرا بر خویشتن

رخنه ها ترسم فتد بر سقف خلوتخانه ات

بسکه از بوی تو می بالد هوا بر خویشتن

آنچه بر گرد رخش بینی نه عقد گوهر است

[...]

جویای تبریزی