گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸

 

مه من از تو غم بی حساب دارد دل

هزار محنت و صد اضطراب دارد دل

بیاد نرگس مست تو خسته است مدام

چه گویمت که چه حال خراب دارد دل

دلیل رفعتش این بس میانه عشاق

[...]

فضولی