گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد

لب سنگ خاره شاید که پی دعا بجنبد

چو به محشر اندر آئی دو جهان بناز کشته

عجب ار به دست فرمان قلم جزا بجنبد

چه خجسته جلوه‌گاهی که به عزم رقص آنجا

[...]

محتشم کاشانی