گنجور

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

خاک رخسارش که دل در پیچ و تاب انداخته است

صد چو من شوریده را در اضطراب انداخته است

هندوی آتش‌پرستی کافر عاشق‌کشی

کرده عریان خویش را بر آفتاب انداخته است

عارضش آورده از خط گرده‌ای بر روی کار

[...]

قصاب کاشانی