×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - فی مدح الملک الاعظم الاعدل الاکرم خسرو السواحل و البحار قطب الدنیا و الدین تهمتن کردانشاه الهرموزی
جرعه ئی خوردم و سرمست و خراب افتادم
آتشی دیدم و از دیده در آب افتادم
قدمی رفتم و از رفته پشیمان گشتم
نظری کردم و در عین عذاب افتادم
داشتم داعیه ی آنک برین در میرم
[...]
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۱
بر خاک درش مست و خراب افتادم
همسایهٔ او در آفتاب افتادم
گفتم که منم که نور او مینگرم
کشتی بشکست و من در آب افتادم