گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۸

 

جماعتی که ز هم صحبتان جدا باشند

چگونه با خرد و صبر آشنا باشند

هلاکت من بیچاره از کسانی پرس

که چندگه ز عزیزان خود جدا باشند

ز بنده پرسی کاخر کجا همی باشی؟

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

عارفانی که با خدا باشند

از تن و جان و دل جدا باشند

غرقه بحر لایزال شدند

پس چه دربند قطره ها باشند

چون گذشتند از بد و از نیک

[...]

کوهی