گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

مزن به خون من ای پر عتاب، استغنا

که می پرست نزد بر شراب، استغنا

دلی که در چمن محفل تو ره دارد

زند به باغ چو مرغ کباب استغنا

به خوان فقر بود هر که سیر چشم، زند

[...]

سلیم تهرانی