گنجور

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

یا باسق القد کم فارقت مر تحلا

قدا کقدک میالا و میاسا

کم قد هجرت و نار القلب موقدة

ناسا و کأسا و اخوانا و جلاسا

و عطلتنی خطوب الدهر معرضه

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

معلوم من نشد که سپهرش چه عشوه دارد؟

وز گردش زمان بکدامین زمین فتاد؟

بر وی جهان جابر غدار ظلم کرد؟

یا اختر مساعد میمونش داد داد؟

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة

 

پازهر همان خورد که نوش او خوردست

و اقداح می وصال دوش او خوردست

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

بکسار نبید چند با ما

بنشین و دمی بخند با ما

بنگر که چه کرد از تعدی

دور فلک بلند با ما

از نیش و سرو چه کرد ناگه

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

سفر را چند پر خطر باشد

خطر مرد در سفر باشد

قیمت و رونق و بها نارد

آن گهرها که در مقر باشد

زر بگشتن رواج دارد و قدر

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

من حکایات برد لیلتها

خمدت الشتاء مقلوبة

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

قد هممنا بشربها فاذا

جمدت فی الاناء مشروبة

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

نتوان خورد اندرین موسم

با حریفان دگر شراب و کباب

زانکه از فرط قوت سرما

خامد و جامد است آتش و آب

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

چرخ و زمین ز برف و ز یخ کرد برگ و ساز

در پوش پوستین که دی آمد ز در فراز

بس مومن بهشتی کز خوف رنج دی

خواهد که در میان جهنم شود دراز

هست از کمال شدت سرما در آبگیر

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء

 

معلوم من نشد که جوان تا کجا دوید؟

در جام وی چه کرد جهان، زهر یا نبید؟

در آفتاب بادیه محنت اوفتاد

یا در حریم سایه دولت بیارمید؟

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

ای اهل علم عقل ازین داوری بریست

بر حکم کردگار جهان این چه داوریست

معلوم نیست نزد شما کاین نذیر مرگ

اندر میان خلق چو طاف هر دریست

هر سر نهاده ای که درین خاک تیره هست

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

هنوز برگ گل عارض ارغوانی بود

هنوز صاف قدح آب زندگانی بود

هنوز باغ حیات و هنوز راغ وجود

در ابتدای دم دولت جوانی بود

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

این چه بانگ و خروش و آه قوی است؟

بر کسی کو امام یا علوی است

آنچه امروز حادث است از مرگ

در سرای کهن نه رسم نوی است

زانکه در کاس لامحال اجل

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

فقلت للنفس سیری فی دجی الغسق

الی انقراض الدجی من اول الفلق

و الاض توطا بالاقدام من کسل

والریح یفتح منها کل منفلق

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

درین عزا و مصیبت چه جای خرسندیست؟

سکون عقل درین ره نه از خردمندیست

عزا و ماتم این پیشوای اهل ورع

برون ز رتبت مقدار و چونی و چندیست

مبند دل بعروس جهان تو از شهوت

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

معلوم من نشد که بر آن پیر خوشزبان

ناگه چه کرد بی سبب از ناخوشی جهان؟

اندر کدام خطه شد از چرخ درون نگون

و اندر کدام خاک شد از بخت بد نهان؟

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

در تربتش پدید، امارات فرخی

اهل بهشت گشته ازومرد دوزخی

پیراسته چو طره ترکان خرگهی

آراسته چو عارض خوبان خلخی

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

چیست آن معشوقه ای کورانه خاص است و نه عام؟

با حریفان سربسر یکسان بود در ابتسام

گاه در تیمار یار و گاه در دیدار خود

خوش همی خندد مقیم وزار می گرید مدام

در پناه وصل او یکرنگ باشد روز و شب

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

آن چسیت چورخساره عشاق مذهب؟

مجلس بوی آراسته و بزم مرتب

تابنده چو ما هست و درخشنده چو خورشید

رخشنده چو برق است و نماینده چو کوکب

روح است گه نازش و سرمایه او چشم

[...]

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الحادی عشر - فی السیاح و المعمی

 

ای آفتاب طلعت تو مشتری محل

امروز مر تراست در آفاق عقد و حل

که بسترت ز آتش و گه چادرت ز آب

گه خازنت زمین و گهی مادرت جبل

روی تو روز تیره من کرد پر ز نور

[...]

حمیدالدین بلخی
 
 
۱
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۷۷۰