گنجور

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۲

 

اگرم ز بی نیازی همه خوار و زار دارد

چه غم آنگل دورو را که چو من هزار دارد

ز غمت سینه این آه از آن نهفته دارم

که مرا ز بی چراغی بسر مزار دارد

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۳

 

کشتیم زار و نکردی نگه از ناز به رویم

حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۴

 

نه تیر رفته بسوی کمان فراز آید

نه روزگار جوانی که رفت باز آید

نعیم روز جوانی مده بدست هوا

که شمع شب ز هوا زود در گداز آید

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۵

 

دلم چگونه نپیچَد به خُود ، چُو مار امشب،

فتاده در کف اغیار زلف یار امشب

چرا ز دل نکشم چون هزار نالۀ زار

که خفته نوگل من در کنار خار امشب

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۶

 

دلبرا الفت رندان کهن کار تو نیست

صحبت مجلس اغیار سزاوار تو نیست

گر قصوری ز سر طرۀ طرار تو نیست

ز چه بازار کس آشفته ز بازار تو نیست

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۷

 

پاس خوددار که تو مست و حریف عیار است

دزد جهدش همه آشفتگی بازار است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۸

 

هرزه گردی نه سزای چو تو شیرین پسر است

کار رندان دگر و شیوۀ خوبان دگر است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۹

 

دل چو بر عهد تو ای خسرو خوبان ستم

رشتۀ الفت شیرین دهنان بگسستم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۰

 

بسکه در صورت زیبای تو حیران بودم

غافل از شیوۀ بدعهدی خوبان بودم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۱

 

همه شب چشم من و صبح گریبان تو بود

طرفه شوری به سرم از لب خندان تو بود

سر و کارم همه با زلف پریشان تو بود

بنده‌وارم همه شب گوش به فرمان تو بود

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۲

 

چه خطا شد ز من ایخسرو فرخ زادم

که سرم دادی و کردی ز عتاب آزادم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۳

 

گفتمت چونتو من دلشده را یار شوی

مرهم سینه و آرام دل زار شوی

نه دل زار مرا مایۀ آزار شوی

عاقبت ساقی خلوتکه اغیار شوی

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۴

 

با تو آمیزش غیر الفت قند و مگس است

خودفروشی مکن ایشوخ بس است ارهوس است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۵

 

دانم بمقصد چیستی ای آهوی ختا

از شیوۀ رمیدن و باز آرمیدنت

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۶

 

با همه سستی که در معاهده داری

عهد جفا بر خلاف قاعده داری

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۷

 

در حیرتم از شوخی آنچشم سیه مست

صد تیر بهم دوزد و گوید که خطا رفت

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۸

 

جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم

که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم

بتار طرۀ موئی شکست بال امیدم

سزای من که شب تیره ز آشیانه پریدم

از آن اشاره ابرو و خندۀ لب شیرین

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۹

 

المنه الله که می وصل بجام است

کار من و ساقی همه بر وفق مرام است

در حرمت می زاهد اگر پخته خیالی

ایدردکشان عیب مگیرید که خام است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰

 

ای برازنده به بالای تو تشریف خدائی

به چه نامیت بخوانم نه خدائی نه جدائی

توئی آن جوهر لاهوت که از قدس تجرد

بی‌همه جائی و با این همه اندر همه جائی

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۱

 

دارم اندر تن دل ویرانه‌ای

واندران دل سینه سوز افسانه‌ای

نیر تبریزی
 
 
۱
۷۰۵
۷۰۶
۷۰۷
۷۰۸
۷۰۹
۷۷۰