گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۱ - همدم شیرازی

 

ز دیر و کعبه نمودی جمال خویش و ز عشقت

فغان و غلغله از جان خاص و عام بر آمد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

ای سلسلهٔ زلفت زنجیر دل شیدا

از دیدهٔ ما پنهان وندر دل ما پیدا

پنهانی تو پیدا پیدایی تو پنهان

پیدایی ما از تو پنهانی تو از ما

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

نبندد هیچ مقبل دل براین دنیا واقبالش

که در لوزینه پنهان سیر ودر می زهر قتالش

حکیم عقل گریان بروکز حراره مسمومی

کرفس آرزوخایی همی از بهر ابطالش

ترادل خوش که اندک داری از دنیانمی‌دانی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

به دانش کوش ای نادان و بینش جوی ای دانا

که دانش سروری ذی‌شان وبینش خسرووالا

مشو خرم،ممان غمگین گرت عزت ورت ذلت

مگو تلخ ومجوشیرین، گرت حنظل ورت حلوا

به راه بندگی می‌پو، چه در دیر و چه درمسجد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

این هفت توی گنبد و این ششدری سرا

از شیب و از فراز فرو دیدم و فرا

در ذرّه ذرّهٔ صنعت، صانع همی بدید

در پایه پایهٔ حکمت، خالق همی بپا

هم منفصل ز جمله و هم جمله زو عیان

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

هرچه گویدهرکسی ازوی مرا اکراه نیست

زان که می‌بینم کس ازرازجهان آگاه نیست

هرکسی را چون خیالی می‌کشد سوی رهی

یاهمه گمراه یاخود هیچ کس گمراه نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف

 

اندر میانه شد مایی ما حجاب

ورنه جمال دوست خود هست بی نقاب

چون علم عاشقی در سینه مختفی است

آن به که بستریم این دفتر و کتاب

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۶۹۸
۶۹۹
۷۰۰
۷۰۱
۷۰۲
۷۷۰