×
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۵۸
بار دگر پیر ما خرقه بزنار داد
زهد نود ساله را بردو بکفار داد
پیش بتی سجده کرد دین مجازی گذاشت
مصحف و سجاده را رفت و بخمار داد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۶۲
جنگ سلطانیست اینجا تیرباران چشم دار
کان عروسیها بود کانجا شکر باران شود
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۶۲
از عتاب سایه همچون دوست در نتوان رمید
جان بباید دادن و چون سایه بیجان آمدن
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۷۱
خون جگرم ز راه دیده
ای دوست ببین که چون روان شد
کین آتش عشق بی محابا
در جان شکستهام عیان شد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۷۷
اَلا فأسقنی خَمراً وَقُلْ لی هِیَ الْخَمْرُ
وَلاتَسقنی سِرّاً اذا اَمْکَنَ الْجَهْرُ
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۹۲
حیرت اندر حیرت است و بستگی در بستگی
گه یقین گردد گمان و گه گمان گردد یقین