عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثالث - آدمیان بر سه گونه فطرت آفریده شدهاند
بی دیده ره قلندری نتوان رفت
دزدیده بکوی مدبری نتوان رفت
کفر اندر خود قاعدۀ ایمانست
آسان آسان بکافری نتوان رفت
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل رابع - خود را بشناس تا خدا را بشناسی
در عشق، حدیث آدم و حوا نیست
ای هر که ز آدمست او از ما نیست
ما را گویند: کین سخن زیبا نیست
خورشید نامحرمست کس بینا نیست
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
کارم اندر عشق مشکل میشود
خان و مانم در سر دل میشود
هر زمان گویم که بگریزم ز عشق
عشق پیش از من بمنزل میشود
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
غمگین باشم چو روی تو کم بینم
چون بینم روی تو بغم بنشینم
کس نیست بدینسان که من مسکینم
کز دیدن و نادیدن تو غمگینم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
چون آبو گل مرا مصور کردند
جانم عرض و عشق تو جوهر کردند
تقدیر و قضا قلم چو میتر کردند
عشق تو و جان ما برابر کردند
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
دین ماروی و جمال و طلعت شاهانه است
کفر ما آن زلف تار و ابروی ترکانه است
از جمال خد و خالش عقل ما دیوانه است
و از شراب عشق او هر دو جهان میخانه است
روح ما خود آن بتست و قلب ما بتخانه است
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
آن بت که مرا داد بهجران مالش
دل گم کردم میان خد و خالش
پرسند رفیقان من از حال دلم
آن دل که مرا نیست چه دانم حالش
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
آن را که حیوتش آن دل و دلبر نیست
و آن خال و خد و آن لب چون شکر نیست
جان ودل را چو ارو و زلف ببرد
در هر دو جهان مشرک و هم کافر نیست
از کفر بکفر رفتنت باور نیست
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
گویی دو زلف یارم در سر چه ناز دارد؟
کز دلبری و کشی کاری دراز دارد
با گل حدیث گوید با لاله پای کوبد
بر مه زره نگارد با زهره ساز دارد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
ای عشق دریغا که بیان از تو مُحالست
حظ تو ز خود باشد و حظ از تومُحالست
انس تو بابرو و بآن زلف سیاهت
قوت تو ز خدست و حیوة تو ز خالست
اسم تو شریعت است و عین تو گناهست
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
ای دریغا جان قدسی در درون دو جهان
کس ندیدستش عیان و کس ندادستش نشان
گر کسی گوید که دیدم در مکان و لامکان
بر درخت غیرتش آویخته شد پیش از آن
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
شهر و وطن جان ز جهان بیرونست
وز هرچه مثل زنی از آن بیرونست
این راز نهفته از نهان بیرونست
یعنی که خدا از دو جهان بیرونست
جانها ز حق است و حق ز جان بیرونست
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
ای دریغا روح قدسی کز همه پوشیده است
پس که دیدهست روی او و نام او که شنیده است؟
هرکه بیند در زمان از حسن او کافر شود
ای دریغا کاین شریعت گفتِ ما ببریده است
کون و کان بر هم زن و از خود برون شو تا رسی
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
حق بجان اندر نهان و جان بدل اندر نهان
ای نهان اندر نهان اندر نهان اندر نهان
این چنین رمزی عیان کو با نشانست و بیان
ای جهان اندر جهان اندر جهان اندر جهان
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثامن - اسرار قرآن و حکمت خلقت انسان
مقصود همه کون، وجود رویت
وین خلق به جملگی طفیل کویت
ایمان موحدان ز حسن رویت
کفر همه کافران ز زلف و مویت
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثامن - اسرار قرآن و حکمت خلقت انسان
همه رنج من از بلغاریانست
که مادامم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
هر زمانم جان و دل نزدیک دلبر میشود
و از جمال حسن رویش هر دو کافر میشود
پس میان جان و دلبر قالبم زحمت شده است
بی تن و قالب مرادم خود میسر میشود
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
گفتم که کرایی تو بدین زیبایی
ای خالق ما که سرور و مولایی
گفتا که چنین سخن تو میفرمایی
من خود خود را که خود منم یکتایی
عاشق نبود هر آنکه باشد رایی
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
هجران تو خوشتر از وصال دیگران
منکر شدنت به از رضای دیگران
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل تاسع - بیان حقیقت ایمان و کفر
عاشقان را جام می با خم همسنگ ده
هرکسی را در نوا و درخور فرهنگ ده