گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۴

 

چو مینای پر از می فتنه‌ها دارم به زیر سر

شود پرشور عالم چون ز سر دستار بردارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۵

 

شود بار دلم آن را که از دل بار بردارم

نهد پا بر سرم از راه هر کس خار بردارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۶

 

نظر برداشت شبنم در هوای آفتاب از گل

به امید که من از عارض او چشم بردارم؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۷

 

که می‌گوید پری در دیدهٔ مردم نمی‌آید؟

که دایم در نظر باشد پریزادی که من دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۸

 

شراب کهنه در پیری مرا دارد جوان دایم

که دارد از مریدان این چنین پیری که من دارم؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۲۹

 

نمی‌باید سلاحی تیزدستان شجاعت را

که در سر پنجه خصم است شمشیری که من دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۰

 

تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمی‌آرد

به است از جنت در بسته زندانی که من دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۱

 

ز اکسیر قناعت می‌شمارم نعمت الوان

اگر رنگین به خون گردد لب نانی که من دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۲

 

امیدم به بی دست و پایی است، ورنه

چه کار آید از دست و پایی که دارم؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۳

 

سپندست کز جا جهد، جا نماید

درین انجمن آشنایی که دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۴

 

گویند به هم مردم عالم گلهٔ خویش

پیش که روم من که ز عالم گله دارم؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۵

 

نگاه گرم را سر ده به جانم تا دلی دارم

مرا دریاب ای برق بلا تا حاصلی دارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۶

 

از من خبر دوری این راه مپرسید

چندان نفسم نیست که پیغام گذارم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۷

 

جگر سنگ به نومیدی من می‌سوزد

آب حیوانم و از ریگ روان تشنه‌ترم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۸

 

می‌کنم در کار ساحل این کهن تابوت را

تا به کی سیلی درین دریای طوفانی خورم؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۳۹

 

تا به کی بر دل ز غیرت زخم پنهانی خورم

با تو یاران می خورند و من پشیمانی خورم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۰

 

چه نسبت است به مژگان مرا نمی‌دانم

که پیش چشمم و از پیش چشمها دورم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۱

 

عزیزی خواری و خواری عزیزی بار می‌آورد

در آغوش پدر از چاه و زندان بیش می‌لرزم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۲

 

کمان بال و پر پرواز گردد تیر بی پر را

در آغوش وصال از بیم هجران بیش می‌لرزم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱۴۳

 

نخوابیده است با کین کسی هرگز دل صافم

ز بستر چون دعا از سینه‌های پاک برخیزم

صائب تبریزی
 
 
۱
۴۳۱
۴۳۲
۴۳۳
۴۳۴
۴۳۵
۷۷۰