صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۴
از سر مژگان، نگاه حسرت ما نگذرد
عمر بال افشانی ما تا لب بام است و بس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۵
از دل آگاه، در عالم، همین نام است و بس
چشم بیداری که دیدم، حلقهٔ دام است و بس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۶
چون نگردم گرد سر تا پای او چون گردباد؟
پاکدامانی که میبینم بیابان است و بس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۷
بید مجنونیم، برگ ما زبان خامشی است
گل بچین از برگ ما، احوال بار ما مپرس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۸
از دشمنان خود نتوان بود بی خبر
آخر ترا که گفت که از دوستان مپرس؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۶۹
سنگ و گوهر، دیده حیران میزان را یکی است
امتیاز کفر و ایمان از من مجنون مپرس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۰
در دیار ما که جان از بهر مردن میدهند
آرزوی عمر جاویدان ندارد هیچ کس
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۱
ز گاهواره تسلیم کن سفینهٔ خویش
میان بحر بلا در کنار مادر باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۲
ای شاخ گل، به صحبت بلبل سری بکش
بسیار بر رضای دل باغبان مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۳
در جبههٔ گشادهٔ گلها نگاه کن
دلگیر از گرفتگی باغبان مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۴
آب روان عمر ز استاده خوشترست
آزرده از گذشتن این کاروان مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۵
زینت ظاهر چه کار آید دل افسرده را؟
نقش بر دیوار زندان گر نباشد گو مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۶
شمع بر خاک شهیدان گر نباشد گو مباش
لاله در کوه بدخشان گر نباشد گو مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۷
ای صبح مزن خندهٔ بیجا، شب وصل است
گر روشنی چشم منی، پردهنشین باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۸
یاد از نگاه گیر طریق سلوک را
در عین آشنایی مردم، رمیده باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۷۹
صحبت شبهای میخواران ندارد بازگو
چون ز مجلس میروی بیرون، لب پیمانه باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۸۰
بی محبت مگذران عمر عزیز خویش را
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۸۱
نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت
هر طفل نی سوار کند تازیانهاش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۸۲
چون تاک اگرچه پای ادب کج نهادهایم
ما رابه ریزش مژهٔ اشکبار بخش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۸۳
ای آن که پای کوه به دامن شکستهای
یک ذره صبر هم به من بیقرار بخش