گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۴

 

کنعان ز آب دیده یعقوب شد خراب

ابر سفید اینهمه باران نداشته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۵

 

غافل است از جنبش بی اختیار نبض خویش

آن که پندارد که در دست اختیاری داشته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۶

 

گردن مکش ز تیغ شهادت که این زلال

از جویبار ساقی کوثر گذشته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۷

 

از ما سراغ منزل آسودگی مجو

چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۸

 

این گردباد نیست که بالا گرفته است

از خود رمیده‌ای است که صحرا گرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۰۹

 

غم پوشش برونم را گرفته است

خیال نان درونم را گرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۰

 

ز فکر جامه و نان چون برآیم ؟

که بیرون و درونم را گرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۱

 

از دست رستخیز حوادث کجا رویم ؟

ما را میان بادیه باران گرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۲

 

برگرد به میخانه ازین توبهٔ ناقص

تا پیر خرابات به راهت نگرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۳

 

یک دلشده در دام نگاهت نگرفته است

در هالهٔ آغوش، چو ماهت نگرفته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۴

 

خمیازهٔ نشاط است، روی گشادهٔ گل

ورنه که از ته دل، در این جهان شکفته است ؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۵

 

سپهر خون به دلم می‌کند، نمی‌داند

که آبروی سفال شکسته از باده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۶

 

هست امید زیستن از بام چرخ افتاده را

وای بر آن کس کز اوج اعتبار افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۷

 

سنبل زلف از رخش تا برکنار افتاده است

گل چو تقویم کهن از اعتبار افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۸

 

سیل در بنیاد تقوی از بهار افتاده است

توبه را آتش به جان از لاله زار افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۹

 

نه لباس تندرستی، نه امید پختگی

میوه خامم به سنگ از شاخسار افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۰

 

هرگز از من چون کمان بر دست کس زوری نرفت

این کشاکش در رگ جانم چه کار افتاده است ؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۱

 

داغ می گل گل به طرف دامنم افتاده است

همچو مینا میکشی بر گردنم افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۲

 

تا گذشتی گرم چون خورشید از ویرانه‌ام

از گرستن گل به چشم روزنم افتاده است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۳

 

غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است

خواب ایام بهارم به خزان افتاده است

صائب تبریزی
 
 
۱
۳۹۵
۳۹۶
۳۹۷
۳۹۸
۳۹۹
۷۷۰