صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۴
دل آزاده درین باغ اقامت نکند
وحشت سرو ز برچیدن دامان پیداست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۵
به خموشی نشود راز محبت مستور
چه زنی مهر بر آن نامه که مضمون پیداست ؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۶
بی طراوت نشود سرو جوانی که تراست
در شکر خواب بهارست خزانی که تراست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۷
حرف حق گرچه بلندست زمن چون منصور
سر دارست بسامانتر ازین سر که مراست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۸
هرکه افتاد، زِ افتادگی، ایمن گردد
چه کُنَد سِیل، به دیوارِ خرابی که مَراست؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۴۹
بحر، روشنگر آیینهٔ سیلاب بود
پیش رحمت چه بود گرد گناهی که مراست ؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۰
بید مجنونیم در بستانسرای روزگار
سر به پیش انداختن از شرم، بار ما بس است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۱
اظهارِ عشق را، به زبان، احتیاج نیست
چَندان که شد نِگَه به نِگَه آشنا، بس است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۲
استادهاند بر سر پا شعلهها تمام
امشب کدام سوخته مهمان آتش است ؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۳
نیست، بازآمدن از فکروخیالِ تو، مَرا
با رفیقانِ موافق، سفرِ دور، خوش است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۴
پیشی قافلهٔ ما به سبکباری نیست
هرکه برداشته بار از دِگَران، در پیش است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۵
زِ خُم، طلوعِ سُهِیلِ شراب، نزدیک است
زِ کوه، سَرزدنِ آفتاب، نزدیک است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۶
به هر چه دست زنی، میتوان خمار شکست
زمین میکدهٔ ما به آب نزدیک است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۷
نالهٔ سوخته جانان به اثر نزدیک است
دست خورشید به دامان سحر نزدیک است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۸
کار آتش کند آبی که به تلخی بخشند
ورنه دریا به من تشنه جگر نزدیک است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۵۹
در پایهٔ خود، هیچ کسی خرد نباشد
تا جغد بود ساکن ویرانه، بزرگ است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۶۰
بس که با سنگ ز سختی دل من یکرنگ است
سنگ بر شیشهٔ من، شیشه زدن بر سنگ است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۶۱
حفظِ صورت میتوان کردن، به ظاهر، در نماز
روی دل را، جانبِ محراب کردن، مشکل است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۶۲
مَست نَتْوان کرد زاهد را، به صد جامِ شراب
این زمینِ خشک را، سیرابکردن، مشکل است!
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۳۶۳
میتوان بر خود گوارا کرد مرگ تلخ را
زندگانی را به خود هموار کردن مشکل است