صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۴
هرکه پا کَج میگذارد، ما دلِ خود میخوریم
شیشهی ناموسِ عالَم دَر بَغَل داریم، ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۵
صاحب نامند از ما عالم و ما تیرهروز
طالع برگشتهٔ نقش نگین داریم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۶
هیچ کس را دل نمیسوزد به درد ما، مگر
در سواد آفرینش، چشم بیماریم ما؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۷
آنچه ما از دِلسیاهی، با جوانی کردهایم
هرچه با ما میکُنَد پیری، سزاواریم، ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۸
نیست در طینت جدایی عاشق و معشوق را
شمع از خاکستر پروانه میریزیم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۶۹
از شبیخون خمار صبحدم آسودهایم
مستی دنباله دار چشم خوبانیم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۰
چَشمِ ما، چون زاهِدان، بَر میوهی فِردوس، نیست
تشنهی بویی از آن سیبِ زنخدانیم، ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۱
از حجابِ عشق، نَتْوانیم بالا کَرد، سَر
دَر تماشاگاهِ لِیلی، بیدِ مَجنونیم، ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۲
با رفیقان موافق، بند و زندان گلشن است
هر که شد دیوانه، چون زنجیر همپاییم ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۳
دَر گرفتاری، زِ بَس ثابتقدم اُفتادهایم
بَرنَخیزَد ناله از زنجیر، دَر زندانِ ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۴
فیض ما دیوانگان کم نیست از ابر بهار
خوشه بندد دانهٔ زنجیر در زندان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۵
رِزقِ ما، آید بهپای میهمان، از خوانِ غیب
میزبانِ ماست، هرکَس میشود مِهمانِ ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۶
از بال و پر غبار تمنا فشاندهایم
بر شاخ گل گران نبود آشیان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۷
روزگاری است که در دیر مغان میریزد
آب بر دست سبو، گریهٔ مستانه ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۸
نسیمِ صبحِ فَنا، تیغ بَر کَف، اِستادَهست
نَفَس چگونه بَرآرَد، چراغِ هستیِ ما؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۷۹
«پیری» و «طفلمَزاجی»، بههم آمیختهایم
تا شبِ مَرگ، به آخِر نَرِسَد، بازیِ ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸۰
غنچهٔ دلگیر ما را برگ شکرخند نیست
ای نسیم عافیت، شبگیر کن از کوی ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸۱
هرچَند دیدهها را، نادیده میشُماری
هرجا که پاگذاری، فرش است، دیدهی ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸۲
گفتیم: وقتِ پیری، در گوشهای نشینیم
شُد تازیانهی حِرص، قَدِّ خمیدهی ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸۳
خوش بُوَد، دَر قَدَمِ صافدِلان، جاندادن
کاش، دَر پای خُمِ مِی، شِکَنَد شیشهی ما