گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

گر بمانیم زنده بر دوزیم

جامه‌ای کز فراق چاک شده

ور نمانیم، عذر ما بپذیر

ای بسا آرزو که خاک شده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

ما اگر مکتوب ننویسیم، عیب ما مکن

در میان راز مشتاقان قلم نامحرم است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

خوش آن که صلای جام وحدت در داد

خاطر ز ریاضی و طبیعی آزاد

بر منطقهٔ فلک نزد دست خیال

در پای عناصر سر فکرت ننهاد

کاری ز وجود ناقصم نگشاید

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

سرو امل بباغ چنان تازه گشت هان

پائی برون نه از در دروازه جهان

عزلت طلب که از غم این چار میخ دهر

گردون هفت خانه به عزلت دهد امان

افعی دهر اگر بزند بر دلت مترس

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ممتاز بود ناله‌ام از ناله‌ی عشّاق

چون آه مصیبت زده در حلقه‌ی ماتم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

گر بود در ماتمی صد نوحه گر

آه صاحب درد باشد کارگر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

نیک و بد هر چه کنی بهر تو خوانی سازند

جز تو بر خوان بد و نیک تو مهمانی نیست

گنه از نفس تو می‌آید و شیطان بدنام

جز تو بر نفس بداندیش تو شیطانی نیست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ای میر همه شکر فروشان

توبه شکن صلاح کوشان

عشاق زدست تو چون ساقی

خونابه بجای باده نوشان

در میکده ی غمت، سفالی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

مرد تمام آن که نگفت و بکرد

وانکه بگوید، بکند نیم مرد

و آن که بگوید نکند زن بود

نیم زن است آن که نگفت و نکرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ما شیر شکاران فضای ملکوتیم

سیمرغ بدهشت نگرد در مگس ما

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

دنیا بکسی ده که بگیرد دستت

یا پیش سگی نه که نگیرد پایت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط

ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

خاموش دلا زتیره گوئی

میخور جگری به تازه روئی

چون گل بر حیل کوس میزن

بر دست برنده بوس می زن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

آن خون گرفته ای که تو ساقی او شوی

پیدا شراب نوشد و پنهان جگر خورد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

جام یاقوت و شراب لعل خاصان را رسد

عام را کهنه سفال و دردئی اندر خور است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

باده خواهی باش تا از خم برون آرم که من

آنچه در جام و سبو دارم، مهیا آتش است.

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

تیری زدی و زخم دل آسوده شد از آن

هان ای طبیب خسته دلان مرهم دگر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد و در این دیر خراب آبادم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

من که ببوی آرزو در چمن هوس شدم

برگ گلی نچیدم و زخمی خار و خس شدم

مرغ بهشت بودم و قهقهه بر فرشته زن

از پی صید پشه ای همتک سگ مگس شدم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

مگو که نغمه سرایان عشق خاموش اند

که نغمه نازک و اصحاب پنبه در گوش اند

شیخ بهایی
 
 
۱
۳۵۷
۳۵۸
۳۵۹
۳۶۰
۳۶۱
۷۷۰